یه کم خنده

 اتاق کار فرشتگان چطور خنک می شود؟ 

دروغگویی می میرد و به جهان آخرت می رود.
در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود.
از یکی از فرشتگان می پرسد “این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟”
فرشته پاسخ می دهد :”این ساعت ها ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد یک دروغ بگو ید عقربه ی ساعت یک درجه جلوتر میرود”.
مرد گفت :”چه جالب آن ساعت کیه؟!”
فرشته پاسخ داد :”مادر ترزا او حتی یک دروغ هم نگفته بنابراین ساعتش اصلاً حرکت نکرده است.
- وای باور کردنی نیست . خوب آن ساعت کیه؟
فرشته پاسخ داد : ساعت آبراهام لینکلن(رئیس جمهور سابق آمریکا) عقربه اش دوبار تکان خورد!
- خیلی جالبه راستی ساعت من کجاست ؟
فرشته پاسخ داد : آن در اتاق کار سرپرست فرشتگان است و از آن به عنوان پنکه سقفی استفاده می کنند.

و اما عوامل عقب افتادگی دیگه!.......

القاپذیری 

القاپذیری‌ به‌ لحاظ‌ روان‌شناختی‌ با تلقین‌پذیری‌ متفاوت‌ است‌. در القا یک‌ رای‌ آنقدر تکرار می‌شود تا تکرار جای‌ دلیل‌ را بگیرد. اگر من‌ گفتم‌ فلان‌ گزاره‌ صحیح‌ است‌ شما از من‌ انتظار دلیل‌ دارید اما من‌ به‌ جای‌ اینکه‌ دلیل‌ بیاورم‌ 200 بار فلان‌ گزاره‌ را تکرار می‌کنم‌ و کم‌کم‌ ما فکر می‌کنیم‌ که‌ تکرار مدعا جای‌ دلیل‌ را می‌گیرد. یعنی‌ به‌ جای‌ اقامه‌ دلیل‌ خود مدعا تکرار می‌شود و این‌ هنری‌ است‌ که‌ در پرودیاگاندا یا آوازه‌گری‌ وجود دارد.
اینکه‌ رسانه‌ها وقتی‌ در دست‌ قدرت‌ها قرار می‌گیرند آنها خوشحال‌ می‌شوند به‌ دلیل‌ وجود همین‌ روحیه‌ القاپذیری‌ در مردم‌ است‌. والا اگر ملتی‌ القاپذیر نباشد هرچه‌ که‌ رسانه‌ها بگویند چون‌ دائما دلیل‌ می‌خواهند کسی‌ از به‌ دست‌ گرفتن‌ رادیو و تلویزیون‌ اظهار خوشحالی‌ نمی‌کند. 

تقلید 

منظور من‌ از تقلید نه‌ آنست‌ که‌ در فقه‌ گفته‌ می‌شود. مراد تقلید به‌ معنای‌ روانشناختی‌ آن‌ است‌. یعنی‌ اینکه‌ من‌ آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ تحت‌ الگوی‌ شخصی‌ باشم‌.
یعنی‌ من‌ خودم‌ را مانند تو می‌کنم‌ و به‌ تو تشبه‌ می‌جویم‌ و تقلید، یعنی‌ من‌ تو را الگو گرفته‌ام‌. آن‌چه‌ که‌ در عرفان‌ گفته‌ می‌شود که‌ تشبه‌ به‌ خدا بجویید اگر این‌ کار را با انسان‌ها انجام‌ دادیم‌ تعبیر به‌ تقلید می‌شود و این‌ تقلید هم‌ در ادیان‌ و مذاهب‌ و عرفان‌ مورد توبیخ‌ است‌.
 

تعبد 

تعبد یعنی‌ سخنی‌ را پذیرفتن‌ صرفا به‌ این‌ دلیل‌ که‌ فلان‌ شخا آن‌ را گفته‌ است‌. یعنی‌ اینکه‌ اگر صورت‌ استدلالی‌ من‌ ذهن‌ من‌ را آزار ندهد که‌ فلان‌ گزاره‌ صحیح‌ است‌ چون‌ فلان‌ شخا گفته‌ است‌ فلان‌ گزاره‌ صحیح‌ است‌ من‌ اهل‌ تعبدم‌. آیه‌ای‌ در قرآن‌ است‌ که‌ معمولا کمتر نقل‌ می‌شود اتخذو احبارهم‌ و رهبانهم‌ من‌ دون‌ا... که‌ در باب‌ روحانیت‌ نصاری‌ و یهود است‌ که‌ فراوان‌ می‌گوید که‌ یهودیان‌ و نصاری‌ روحانیون‌ خود را می‌پرستیدند چه‌ من‌ دون‌ا... را به‌ جای‌ خدا بگیرم‌ یا علاوه‌ بر خدا. صحابی‌ از امام‌ باقر می‌پرسد که‌ آیا واقعا می‌پرستیدند حضرت‌ در جواب‌ می‌گوید هرگز این‌گونه‌ نیست‌ روحانیون‌ مسیحی‌ به‌ مردم‌ نمی‌گفتند که‌ ما را بپرستید و اگر هم‌ می‌گفتند کسی‌ نمی‌پرستید. اما اینکه‌ قرآن‌ به‌ آنها این‌ نسبت‌ را می‌دهد به‌ این‌ دلیل‌ است‌ که‌ رفتاری‌ که‌ با خدا باید می‌داشتند با روحانیون‌ خود داشتند. مجموعه‌ عوامل‌ دسته‌ دوم‌ ناشی‌ از یک‌ عمل‌ واحد است‌ و آن‌ اینکه‌ ما زندگی‌ اصیل‌ نداریم‌. زندگی‌ اصیل‌ به‌ تعبیر روانشناسان‌ انسان‌گرا و به‌ تعبیر عرفا یعنی‌ زندگی‌ براساس‌ فهم‌ و تشخیا خود. زندگی‌ اصیل‌ را فقط‌ کسانی‌ انجام‌ می‌دهند که‌ دو سرمایه‌ دارندأ عقل‌ در مسائل‌ نظری‌ و وجدان‌ در مسائل‌ عملی‌.

دیگر عوامل عقب ماندگی ایرانیان!...

 

بهادادن‌ به‌ داوری‌های‌ دیگران‌ نسبت‌ به‌ خود  

 مابه‌ ندرت‌ در منی‌ که‌ از خودمان‌ تصور داریم‌ زندگی‌ می‌کنیم‌ و همیشه‌ توجه‌مان‌ به‌ منی‌ ات‌ که‌ دیگران‌ از ما تصور دارند و همیشه‌ ترازوی‌ ما در بیرون‌ ماست‌. این‌ بهادادن‌ به‌ داری‌های‌ دیگران‌ علت‌العلل‌ یک‌سری‌ مشکلات‌ فرهنگی‌ جامعه‌ ماست‌.  

تلقین‌پذیری  

تلقین‌ یعنی‌ رایی‌ را بیان‌ کردن‌ و آرای‌ مخالف‌ را بیان‌ نکردن‌ و مخاطب‌ را در معرض‌ همین‌ ری‌ قرار دادن‌. هر وقت‌ شما در برابر هر عقیده‌ای‌ نظر مخالفان‌ آن‌ را هم‌ خواستید نشان‌ می‌دهد که‌ تلقین‌پذیر نیستید. تلقین‌پذیری‌ یعنی‌ قبول‌ تک‌آوایی‌. 

    

همرنگی‌ با جماعت‌  
نکته‌ پنجم‌ ناشی‌ از نکته‌ چهارم‌ است‌ به‌ این‌ معنا که‌ ما هیچ‌وقت‌ در برابر جمهوری‌ که‌ با آن‌ سروکار داریم‌ نتوانسته‌ایم‌ سخن‌ بگوییم‌ که‌ در مقابله‌ با آن‌ است‌ و همیشه‌ همرنگ‌ شدن‌ با جماعت‌ برای‌ ما مهم‌ است‌. 

۳ عامل عقب ماندگی ایــرانـیـان ! ...

۱- پیشداوری‌
اولین‌ خصوصیتی‌ که‌ در ما وجود دارد، پیشداوری‌های‌ فراوان‌ نسبت‌ به‌ بسیاری‌ از امور است‌. اگر هر کدام‌ از ما به‌ درون‌ خودمان‌ رجوع‌ کنیم‌ پیشداوریهای‌ فراوان‌ می‌بینیم‌. این‌ پیش‌داوری‌ها در کنش‌ و واکنش‌های‌ اجتماعی‌ ما تاؤیرات‌ منفی‌ زیادی‌ دارد. معمولا وقتی‌ گفته‌ می‌شود پیشداوری‌، بیشتر پیشداوری‌ منفی‌ محل‌ نظر است‌ ولی‌آؤار مخرب‌ پیشداوری‌ منحصر به‌ پیشداوری‌ منفی‌ نیست‌. پیشداوری‌های‌ مثبت‌ هم‌ آؤار مخرب‌ خود را دارد. از جمله‌ خوشبینی‌های‌ نابه‌جا که‌ نسبت‌ به‌ برخی‌ افراد و قشرها و لایه‌های‌ اجتماعی‌ داریم‌. 

 

۲- جزمیت و جمود
نوعی‌ جزمیت (دگماتیسم)‌ و جمود در ما ریشه‌ کرده‌ است‌. من‌ اصلا تحقیقات‌ روانشناختی‌ و تحقیقات‌ تاریخی‌ در این‌باره‌ ندارم‌ که‌ چرا ملت‌ ایران‌ تا این‌ حد اهل‌ جزم‌ و جمود است‌.
یعنی‌ واقعیت‌ آن‌ برای‌ من‌ محل‌ انکار نیست‌ ....

اگرچه‌ تبیینش‌ برای‌ من‌ امکان‌پذیر نیست‌. آنچه‌ که‌ در ما وجود دارد که‌ از آن‌ به‌ جزم‌ و جمود تعبیر می‌شود این‌ است‌ که‌ باور ما یک‌ ضمیمه‌ای‌ دارد. یعنی‌ ممکن‌ است‌ که‌ ما معتقد باشیم‌ که‌ فلان‌ گزاره‌ درست‌ است‌ این‌ سالم‌ است‌ اما اگر معتقد باشیم‌ که‌ فلان‌ گزاره‌ محال‌ است‌ که‌ درست‌ نباشد. این‌ محال‌ است‌ انسان‌ را تبدیل‌ به‌ انسان‌ دگمی‌ می‌کند. و ما کمتر می‌شود که‌ به‌ چیزی‌ معتقد باشیم‌ و یک‌ محال‌ است‌ منضم‌ به‌ این‌ اعتقادمان‌ نباشد. به‌ تعبیر دیگر وقتی‌ ما یک‌ عقیده‌ داریم‌ که‌ فلان‌ گزاره‌ صحیح‌ است‌ یک‌ عقیده‌ دوم‌ داریم‌ که‌ گریزناپذیر است‌ که‌ فلان‌ گزاره‌ صحیح‌ نباشد.  

۳- خرافه‌پرستی‌
ویژگی‌ دیگر ما خرافه‌پرستی‌ است‌ هم‌ خرافه‌ در بافت‌ دینی‌ و مذهبی‌ و هم‌ در بافت‌های‌ غیر دینی‌ و مذهبی‌، خرافه‌ در بافت‌ مذهبی‌ یعنی‌ چیزی‌ که‌ در دین‌ نبوده‌ و در آن‌ وارد شده‌ است‌.
اما مهم‌تر این‌ است‌ که‌ به‌ معنای‌ سکولار آن‌ هم‌ خرافه‌پرست‌ هستیم‌. خرافی‌ به‌ معنای‌ باور آوردن‌ به‌ عقایدی‌ که‌ هیچ‌ شاهدی‌ به‌ سود آن‌ وجود ندارد ولی‌ ما همچنان‌ آن‌ عقاید را در کف‌ داریم‌.
این‌ سه‌ مساله‌ را می‌توان‌ سه‌ فرزند استدلال‌ ناگرایی‌ ما دانست‌. هر که‌ اهل‌ استدلال‌ نباشد اهل‌ این‌ سه‌ است‌ بنابراین‌ راه‌حل‌ درمان‌ این‌ سه‌ تقویت‌ روحیه‌ استدلال‌گرایی‌ است‌. 

 

البته این عامل ها زیاد بود ولی من اونا رو گلچین کردم  

و سه تا از اونا رو نوشتم. اگه مایل بودید ادامش رو هم بعدا مینویسم.