عشق، فقط میبخشد.
عشق، هیچ گاه به گرفتن نمی اندیشد.
این معجزه عشق است
.
عشق، خود را به تو می بخشد و آنگاه عشق است که از در و دیوار فرو میریزد.
عشق چیزیست که هر چه بیشتر آن را ببخشی، بیشتر به دست آوری
عاشقان حقیقی، امپراطوران عالم بخشش اند.
آنها کاسه به دست نمیگیرند و محبت گدایی نمیکنند.
آنها فقط دوست می دارند و دوست می دارند
هرچه بیشتر دوست بداری، خزانه قلبت سرشارتر و پرتر می شود.
دوست داشتن، چنان استغنایی می آورد که تو را از شاه و وزیر فراغت می بخسد.
عشق از خود مایه می گذارد و از خود می گیرد
تملک، کشنده است
به محض آنکه معشوق را مالک میشوی، معشوق را کشته ای.
خیلی ها عشق شان را با دستان خود کشته اند
دستان بسیاری از آدم ها به خون عشق شان آغشته است
آن ها اکنون به سوگ عشق خویش نشسته اند
.
نمی توان مالک همسر شد، نمی توان مالک فرزند شد، نمی توان مالک دوست شد ، نمیتوان مالک استاد شد، نمیتوان مالک شاگرد شد، نمیتوان مالک مردم شد. هیچ چیز به اندازه حس مالکیت، دشمن عشق نیست
.
تنها غذای روح، عشق است.
ممکن است صاحب همه ثروت های دنیا باشی اما عشق راتجربه نکرده باشی.
در این صورت، گداترین آدم دنیا هستی؛ گدایی که زیر خروارها پول و ملک و ماشین و اعتبارهای پوشالی خفه شده است
یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینیاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد. پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینیاشو به پسرک داد. همون شب دختر کوچولو با ارامش تمام خوابیدو خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینیهاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده
نتیجه اخلاقی داستان
عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صادق نیست آرامش مال کسی است که صادق است لذت دنیا مال کسی نیست که با آدم صادق زندگی می کند آرامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :
"نه اینجا نیست... اینا بچه های کارشناسی ارشدن "
خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!
خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما 2 قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!
خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!
خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!
خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!
خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!
خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!
خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!
خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!
خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!)
خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه!
خر کیف یعنی یه جا با یه نفر هم صحبت شی و رمانتیک بگه: "از قیافه تون معلومه که دانشجویین!"
خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!
خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!
خر کیف یعنی بین کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!
خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!
خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه!
خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!
خر کیف یعنی وقتی مهمونای شهرستانیتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره!
یک رسم عجیب برای ازدواج در مناطقی از کشور مالزی
هیچ چیزی زیباتر از مراسم عروسی و ازدواج نیست. وقتی زوج خوشبختی در جمع دوستان و خانواده، احاطه شده با انواع گلها و غذاهای لذیذ، اولین روز زندگی خود را جشن میگیرند. اما برای قبیلههای جامعه «تیدونگ» در قسمت شمالی بورتئو عروسی عبارت است از اولین روز سفری طاقت فرسا به عمیق ترین لایههای جهنم و بازگشت از آن. در این روز عروس و داماد برای ۷۲ ساعت حق رفتن به دستشویی را ندارند.
آیین تیدانگی به زوج تازه ازدواج کرده امر میکند که در خانه شان بمانند و تحت هیچ شرایطی ۳ روز و ۳ شب به دستشویی نروند. برای این کار چند نفر از اعضای خانواده شان به عنوان ناظر این سه روز را در خانه آنها میمانند و غذا و آب بسیار کمی به آنها داده میشود. مردم تیدانگ اعتقاد دارند که این کار عروس و داماد باعث میشود زندگی طولانی و پر از شادی را تجربه کنند، بچه مرده به دنیا نیاورند و نعمت و برکت وارد زندگی شان شود.
حالا وقتی به این آیین فکر میکنیم نکته جالبی را در آن میبینیم. هیچ چیز به اندازه بودن در شرایط سخت دو نفر را برای زندگی پایبند نمیکند و به هم نزدیک نمیکند و هیچ چیز سخت تر از خودداری کردن از رفتن به دستشویی و حمام کردن حدود نصف هفته نیست. وقتیکه این سه روز سپری شد زن و مرد بیشتر از هرکس دیگری که قبلا میشناختند به هم نزدیک میشوند، زیرا که آنها مدت زیادی نیست زن و شوهر شده اند و اولین روز زندگی شان در سختی کنار هم بوده اند…. آنها یار شفیق سخت ترین روزهای زندگی هم هستند.